part 35

یوری = اره حتما برو شبت بخر ...فقط یادت باشه فردا راه میوفتیم هاااااااااا
جونگین = اوکی ...باییییییییی
یوری = خب بقیه ....
هیون = منم اتاق تک میخوام ....
یوری = یه اتاق تک دیگه هم هست ...اخر راهرو سمت چپ...شب تو هم خوش ... و بقیه....
فیلیکس = منم میرم اونیکی اتاق ...
هان = منم میرم اتاق طبقه بالا...
یوری = اوکی ..شب خوش منم اینجا میخوابم ...
هان = مطمعنی ...من...من .. ..چیز...
یوری = چیزی شده ...
هان = نه ..نه ..هیچی ...
یوری = ب پس برو بخواب ..
هان = باش ..بای ..
ویوی یوری =
بعد از رفتن بچه ها به تاقشون اروم اروم چشم هام گرم شد و خوابیدم ...بعد از چند ساعت با احساس شنیدن صدای پچ پچ از دور و برم چشم هامو اروم باز کردم و دیدم پسرا بالا سرم حلقه زدن از سر جام با شتاب بلند شدم...
یوری = اینجا چیکار میکنید ..
هان = ما ...ام
فیلیکس = خب راستش ...
جونگین = میشه ...
یوری = بابا بنالید دیگه ...
هیون = اینا ترسیدن نمیتونن تنها بخوابن میخوان اینجا با تو بخوابن ...
یوری = چی ...واقعا ...
جونگین = اره ...لطفا...
یوری = بچه ها اینجا فقط دو تا مبل بیشتر نداره ...
دیدگاه ها (۴)

part 36

part 37

part 34

part 33

time eout

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط